صفحه نخست

ايميل ما

آرشیو مطالب

لينك آر اس اس

عناوین مطالب وبلاگ

پروفایل مدیر وبلاگ

طراح قالب

:: صفحه نخست
::
ايميل ما
::
آرشیو مطالب
::
پروفایل مدیر وبلاگ
::
لينك آر اس اس
::
عناوین مطالب وبلاگ
::
طراح قالب

::حکایات
::احادیث
::اشعار
::مهدویت
::ایستگاه نذورات
::التماس دعا
::ماه رمضان
::دلنوشته
::اس ام اس
::پند
::ماه محرم
::داستان
::متفرقه
::مناسبتها
::حجاب
::احکام
::انقلاب اسلامی
::دانستنی های ائمه اطهار
::اعتکاف
::دانلودها


تمام لينکها تماس با ما


نويسندگان :
:: فتاح زاده

آمار بازديد :

:: تعداد بازديدها:
:: کاربر: Admin

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 140
بازدید دیروز : 358
بازدید هفته : 511
بازدید ماه : 591
بازدید کل : 174766
تعداد مطالب : 199
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1







پيام مديريت وبلاگ : با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، به وبلاگ من خوش آمديد .لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وبلاگ ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما در بهتر شدن كيفيت مطالب وبلاگ کمک کنید .


شهادت جانگداز امام حسن عسكرى(ع)
شهادت جانگداز امام حسن عسكرى(ع)

 

‏معتمد عباسى كه همواره از محبوبيت و نفوذ معنوى امام در جامعه نگران بود، چون ديد توجه مردم به امام روز بروز بيشتر مى‏شود و زندان و اختناق و مراقبت تاثير معكوس دارد، سرانجام به همان شيوه مزورانه ديرينه متوسل شد و امام را پنهانى مسموم ساخت.

دانشمند نامدار جهان تشيع، «طبرسى‏» ، مى‏نويسد: بسيارى از دانشمندان ما گفته‏اند: امام عسكرى-عليه السلام-بر اثر مسموميت‏به شهادت رسيد، چنانكه پدرش و جدش و همه امامان، با شهادت از دنيا رفته‏اند. (1) «كفعمى‏» ، دانشمند معروف شيعه، مى‏گويد: او را «معتمد» مسموم ساخت (2) و «محمد بن جرير بن رستم‏» ، از دانشمندان شيعى در قرن چهارم، معتقد است كه: امام عسكرى-عليه السلام-در اثر مسموميت‏به درجه شهادت رسيد. (3)

يكى از نشانه‏هاى شهادت امام توسط دربار عباسى، تحركها و تلاشهاى فوق العاده‏اى بود كه معتمد عباسى در روزهاى مسموميت و شهادت امام، براى عادى جلوه دادن مرگ آن حضرت از خود نشان داد .
 

«ابن صباغ مالكى‏» ، يكى از دانشمندان اهل سنت، از قول «عبيد الله بن خاقان‏» ، يكى از درباريان عباسى (كه از احترام او نسبت‏به امام ياد كرديم) مى‏نويسد:

«... هنگام در گذشت ابو محمد حسن بن على عسكرى-عليه السلام-معتمد، خليفه عباسى حال مخصوصى پيدا كرد كه ما از آن‏شگفت زده شديم و فكر نمى‏كرديم چنين حالى در او (كه خليفه وقت‏بود و قدرت را در دست داشت) ديده شود. وقتى «ابو محمد» (امام عسكرى) رنجور شد، پنج نفر از اطرافيان خاص خليفه كه همه از فقيهان دربارى بودند، به خانه او گسيل شدند. معتمد به آنان دستور داد در خانه ابو محمد بمانند و هر چه روى مى‏دهد به او گزارش كنند، نيز عده‏اى را به عنوان پرستار فرستاد تا ملازم او باشند، و همچنين به «قاضى بن بختيار» فرمان داد ده نفر از معتمدين را انتخاب كند و به خانه ابو محمد بفرستد و آنان هر صبح و شام نزد او بروند و حال او را زير نظر بگيرند. دو يا سه روز بعد به خليفه خبر دادند حال ابو محمد سخت‏تر شده و بعيد است‏بهتر شود. خليفه دستور داد شب و روز ملازم خانه او باشند و آنان پيوسته ملازم خانه آن بزرگوار بودند تا پس از چند روزى رحلت فرمود. وقتى خبر درگذشت آن حضرت پخش شد، سامراء به حركت در آمد و سراپا فرياد و ناله گرديد و بازارها تعطيل و مغازه‏ها بسته شد. بنى هاشم، ديوانيان، امراى لشكر، قاضيان شهر، شعرا، شهود و گواهان و ساير مردم براى شركت در مراسم تشييع حركت كردند، سامراء در آن روز يادآور صحنه يامت‏بود!

و روز هشتم ربیع الاوّل سال 260 هجرى، روز درد آلودى در شهرسامراء بود خبر شهادت امام عسكرى‏علیه السلام در عنفوان شباب همه جا را فراگرفت. بازارها تعطیل شدند و مردم شتابان و گریان به سوى خانه امام رفتند. مورخان این روز غمبار را به روز قیامت تشبیه كرده‏اند، چرا؟ چون‏توده‏هاى محرومى كه مهر و محبت خود را نسبت به امام، از ترس‏سركوب نظام همیشه در خود نهان مى‏داشتند، آنروز عنان عواطف‏خروشان خویش را از كف دادند. آه كه اهل بیت نبوّت در راه تحكیم شالوده‏هاى دین و نشر ارزشهاى‏توحید چه رنجها كه متحمّل نشدند. چه خونها كه از آنان نریختند و چه حرمتها كه ندریدند و حقوق‏وقرابت آنان را به رسول خدا رعایت نكردند.

براستى محنت اولیاى خدا در طول اعصار چه بى شمار بوده و پایگاه‏وپاداش آنان در پیشگاه پروردگار چه بزرگ است! این امام بزرگوارى كه اینك از دنیاى آنان رخت بر مى‏بندد در حالى كه‏هنوز از عمر مباركش 28 سال نگذشته، با انواع محنتها دست و پنجه نرم‏كرد، از عهد متوكّل ستمكار و فرو مایه كه دشمنى علیه اهل بیت رسالت ‏را سر لوحه كار خویش قرار داد و مزار ابى عبد اللَّه الحسین‏علیه السلام را ویران‏كرد تا دوران مستعین كه به خاطر كینه ورزیدن به خاندان پیامبرصلى الله علیه وآله آن‏حضرت را نزد یكى از سر سخت ترین مردانش زندانى كرد. ( این مرد اوتاش نام داشت كه بعداً پس از دیدن پاره‏اى از كرامتهاى امام، به امامت‏آن حضرت ایمان آورد ).

همین خلیفه، در دوران خویش نزدیك بود امام‏را بكشد امّا خداوند او را فرصت نداد و وى از خلافت بر كنار شد. همچنین معتز در روزگار خویش مى‏كوشید امام را دربند كند لیكن آن‏حضرت به درگاه خداوند تضرّع كرد تا انكه معتز نیز از دنیا رفت. حتّى در روزگار مهتدى امام از آزار وى در امان نبود، او مى‏كوشیدامام را در تنگنا قرار دهد تا آنجا كه زندانى‏اش كرد و قصد كشتنش رانمود. لیكن امام به یكى از اصحابش به نام ابو هاشم اطلاع داد كه: "ابو هاشم! این ستمگر، قصد كرده مرا امشب بكشد، امّا خداوندعمر او را كوتاه گرداند. مرا فرزندى نیست و خداوند بزودى مرا فرزندى‏عطا خواهد فرمود".(4) بالاخره آنكه آن حضرت در دوره معتمد همواره تحت آزار و اذیت‏قرار داشت تا آنكه به دست وى به زندان افتاد.

آرى امام عسكرى‏علیه السلام بیشتر مدّت رهبرى خویش را در دشوارى‏وسختى گذارند و اكنون زمان وفات آن حضرت رسیده است: آیا امام به‏مرگ طبیعى وفات یافت؟ یا آنكه توسط زهر به شهادت رسید؟ زهر یكى از مشهورترین ابزارهاى ترور در نزد زمامداران آن عهد بوده‏ و ترس آنان نسبت به وجود رهبران دینى محبوبی مثل امام آنها را وامى‏داشته كه با اتخاذ این روش ایشان را تصفیه كنند. دلیل دیگر ما بر اتخاذ این شیوه از سوى خلیفه، طرز بر خورد آنان باامام به هنگام بیمارى‏اش مى‏باشد. خلیفه به پنج تن از افراد مورد و ثوق‏خویش گفته بود كه در طول مدّت بیمارى حضرت، همواره با او باشند. وى همچنین عدّه‏اى پزشك به خاطر آن حضرت طلبیده بود تا وى را شبانه ‏روز همراه باشند.(5)

علّت این امر چه بود؟ دو علّت مى‏توان براى چنین رفتار شگفت آورى‏پیدا كرد: نخست: برائت جستن از مسئولیت ترور امام در برابر توده‏ها برحسب ضرب المثلى كه در میان سیاستمداران معروف است: او را بكش‏وزیر جنازه‏اش گریه كن. دوم: همه مردم و بویژه زمامداران مى‏دانستند كه ائمه اهل بیت‏علیهم السلام‏همواره از احترام بسیار توده‏هاى مردم بر خوردارند و شیعه بر این باوراست كه امامت در میان آنان یكى پس از دیگرى منتقل مى‏شود.

و اینك ‏این امام یازدهم است كه مى‏خواهد از دنیا رخت بربندد. بنابر این باید حتماً او را جانشینى باشد، امّا این جانشین چه كسى است؟ خلفاى عبّاسى پیوسته مى‏كوشیدند به هنگام شهادت یكى از ائمه پى‏ببرند كه جانشین او كیست؟ به همین علّت ائمه‏علیهم السلام نیز به هنگام احساس‏خطر بر جانشین خود او را پنهان مى‏كردند تا وقتى كه خطر از بین برود.

از دیگر سو احادیثى كه در باره حضرت مهدى (عج) وارد شده، ازخاور تا باختر را فرا گرفته است و دانشمندان مى‏دانند كه مهدى ‏دوازدهمین جانشین است و اگر بگوییم كه زمامداران عبّاسى چیزى از این‏احادیث نمى‏دانستند، نا معقول مى‏نماید. از همین روست كه مى‏بینیم‏آنان پیوسته و با هر وسیله‏اى مى‏كوشند تا نور الهى را فرو نشانند امّاهیهات. به این دلیل است كه معتمد عبّاسى، به هنگام شدت گرفتن بیمارى امام‏تدابیرى استثنایى مى‏اندیشد. پس از آنكه امام چشم از جهان فرو مى‏بندد، معتمد دستور مى‏دهدخانه او را بازرسى كنند و كنیزانش را زیر نظر بگیرند. او نمى‏دانست‏ خداوند خود رساننده فرمان و كار خویش است و امام منتظر بیشتر از پنج‏سال است كه به دنیا آمده و از دید جاسوسان مخفى شده است و برگزیدگان‏شیعه با وى بیعت كرده‏ اند.بدین گونه امام بواسطه زهر معتمد شهید شد.(6)

پس از وفات و غسل و تكفین آن حضرت، ابو عیسى بن متوكّل ازجانب حكومت و به نیابت از خلیفه بر آن حضرت نماز گزارد و پس ازفراغت از نماز، صورت امام را نمایان ساخت و آن را بویژه به هاشمیهاوعلویها و مسئولان بلند مرتبه و قاضیان و پزشكان نشان داد و گفت: این‏حسن پسر على پسر محمّد پسر رضاست كه به مرگ طبیعى، در بسترخویش مرده است و به هنگام رحلتش فلانى و فلانى از خادمان ومحرمان‏امیر المؤمنین و فلانى و فلانى از قاضیان وفلانى از پزشكان بر بالین اوحضور داشته‏اند آنگاه چهره مبارك آن حضرت را پوشاند.(7) این اقدامات براى این بود كه مبادا پاى حكومت در قتل امام به میان‏آید، و همین امر نشانگر آن است كه حكومت از جانب مردم متّهم به‏كشتن امام بوده است.بدینسان امام عسكرى‏علیه السلام رحلت كرد و از پس خویش راهى درخشان‏بر جاى نهاد تا نسلها از روشنى آن هدایت گردند.

آن حضرت را در همان اقامتگاه شریفش در شهر سامراء، در كنار مزارپدر بزرگوارش، به خاك سپردند كه تا امروز نیز زیارتگاه مسلمانان‏است. درود خدا بر او باد روزى كه زاده شد و روزى كه به شهادت رسیدوروزى كه زنده بر انگیخته خواهد شد. و درود خدا بر هواخواهان‏ و پیروان او تا روز رستاخیز.
 

آخرین وصیت

آفتاب امامت غروب مى‏كرد زیرا خداوند این گونه مقدّر كرده بود كه‏این آفتاب از پس پرده غیبت صغرا و سپس غیبت كبرا پرتو افشانى كند. ازاین رو امام حسن عسكرى ‏علیه السلام بر دو بینش بسیار مهم تأكید كرد: نخست: تأكید بر شناخت غیبت و گرفتن بیعت براى ولى اللَّه اعظم ‏امام منتظر (عج). دوم: تحكیم شالوده‏ هاى مرجعیت دینى.

الف - گرفتن بیعت براى امام منتظر احادیث فراوانى در باره امام حجّت منتظرعلیه السلام وجود دارد كه ازپیامبر وتمام ائمه‏علیهم السلام صادر شده امّا تأكید امام عسكرى بر این امر تأثیررساترى داشت. چون آن حضرت، شخصاً امام را براى خواص از یاران‏خویش مشخص كرد. همچنین روایتهاى فراوانى در این باره وارد شده كه‏به ذكر یكى از آنها اكتفا مى‏ورزیم.

احمد بن اسحاق بن سعید اشعرى روایت كرده است كه: بر امام حسن‏عسكرى وارد شدم و خواستم در باره جانشینش از وى بپرسم. امّا آن‏حضرت خود بدون مقدّمه فرمود: "احمد بن اسحاق! خداوند تبارك و تعالى از زمانى كه آدم را آفریدزمین را از حجّت خدا بر خلقش خالى نگذاشته و تا روز قیامت هم خالى‏نخواهد گذارد به بركت وجود او است كه بلا از مردم زمین دور مى‏شودوباران فرو مى‏بارد وبركات زمین برون مى‏آیند". گفتم: فرزند رسول خدا! پس از تو امام و خلیفه كیست؟ پس شتابان وارد اتاق شد. سپس بیرون آمد و بچّه‏اى روى دوش گرفته‏بود صورتش گویى ماه شب چهارده بود و سه سال از عمرش مى‏گذشت. سپس امام فرمود: "احمد! اگر كرامت تو بر خداى عزّ و جل و بر حجّتهایش نمى‏بود، این‏كودكم را به تو نشان نمى‏دادم. او همنام و هم كنیه رسول خدا و كسى است‏كه زمین را از عدل و داد پر مى‏كند پس از آنكه ستم و بیداد پر شده باشد. احمد! حكایت او در این امّت همچون حكایت خضر و همانندداستان ذو القرنین است. به خدا سوگند چنان غیبت درازى كند كه هیچ‏كس از هلاكت در آن رهایى نیابد مگر آنكه خداوند او را بر اعتقاد به‏امامتش استوار كرده و در طول این مدّت با دعا براى تعجیل فرجش‏همراهى نموده باشد".(8)

ب - مرجعیت خردمندانه دینى‏ براى این امامت كه امتداد رسالت الهى است باید كیان و موجودیت‏اجتماعى در جهان وجود داشته باشد. این كیان شیعیان مخلص وفداكارند.
از طرفى اینان نیز باید از نظامى اجتماعى و استوارى بر خوردار شوند تابتوانند در برابر رخدادها و مبارزه‏ جوئیها توانا باشند. این نظام در رهبرى‏مرجعیت تبلور مى‏یابد. بدین معنى كه شیعیان به گرد محور عالمان الهى‏واُمَناى وى بر حلال وحرام، جمع شوند. از این رو در دوران امام‏عسكرى‏ علیه السلام شالوده نظام مرجعیت تحكیم یافت و نقش دانشمندان‏شیعه، بدین اعتبار كه آنان وكلا ونوّاب و سفیران امام معصوم‏علیه السلام‏هستند، برجستگى ویژه‏اى پیدا كرد وروایتهاى فراوانى از امام‏عسكرى‏علیه السلام در باره نقش علماى دینى در بین مردم منتشر شد كه یكى ازآنها همان روایت معروفى است كه امام عسكرى‏علیه السلام از جدّ خویش امام‏صادق‏علیه السلام روایت كرده است و در آن آمده: "آن كه از فقیهان خویشتندار است و دین خویش را پاسدار و با هوا وهوس‏خود ستیزه كار و امر مولاى خویش را فرمانبردار، پس بر عوام است كه از اوتقلید كنند". از همین رو دانشمندان هدایت یافته، به نور اهل بیت‏علیهم السلام امور امّت‏را در دوران امام عهده دار شدند و با امام در باره مسائل مشكلّى كه با آنهابر خورد مى‏كردند، نامه مى‏نگاشتند و امام هم پاسخهاى به آنها مى‏نوشت‏و نامه‏ ها را به امضاى (توقیع) خویش مهر مى‏كرد. این نامه‏ها پیش علمابه تواقیع معروف شد و برخى از آنها از سوى امام عسكرى‏علیه السلام شهرت‏ خاصّى كسب كردند.

پی نوشت ها:

1) اعلام الورى، الطبعة الثالثة، دار الكتب الاسلامية، ص 367.
2) حاج شيخ عباس قمى، الانوار البهية، مشهد، كتابفروشى جعفرى، ص 162.
3) دلائل الامامة، نجف، منشورات المكتبة الحيدرية، 1383 ه. ق، ص 223.
4) حیاة الامام العسكرى، ص‏254، به نقل از مهج الدعوات، ص‏274.
5) حیاة الامام العسكرى، ص‏267 به نقل از ارشاد، شیخ مفید، ص‏383.
6) حیاة الامام العسكرى، ص‏267 به نقل از ارشاد ص‏383.
7) همان مأخذ، ص‏268 به نقل از ارشاد همان مأخذ صفحه.
8) حیاة الامام العسكرى، ص‏263.
 



:: برچسب‌ها: شهادت جانگداز امام حسن عسكرى(ع),

نوشته شده توسط فتاح زاده در شنبه 30 دی 1391


دلیل نجس بودن سگ “چرا سگ نجس است ؟”

چرا سگ نجس است؟ 

مساله نجاست سگ

مساله نجاست سگ یکی از مسائل فقهی اسلام هست، که در جامعه امروزی اطلاع از چگونگی آن برای بسیاری حائز اهمیت است. عده ای از سر کنجکاوی می خواهند بدانند که: چرا اسلام سگ را نجس می داند؟ و در کدام آیه یا روایت از متون دینی ما، دربیان علت نجاست سگ بیان شده است؟ این افراد در این حکم ، شک و شبهه ای ندارند و تنها از فلسفه نجاست سگ سؤال می کنند . اینان می خواهند بدانند : آیا در اسلام فقط حکم نجاست سگ بیان شده یا علاوه بر این ، به فلسفه این حکم نیز اشاره ای شده است؟

عده ای نیز دم از حقوق حیوانات می زنند و حکم نجاست را بر خلاف حقوق سگ می دانند ، از نگاه آنان سگ یک حیوان با وفا است و همین را دلیلی برای طهارتش می دانند. علاوه بر این از کوچک ترین دستاویزها برای اثبات سلیقه شان استفاده می کنند :


- مگر می شود سگ با این وفاداریش نجس باشد ؟

- در قرآن و روایات از نجاست سگ سخنی به میان نیامده است!؟

- قرآن با نام بردن از سگ اصحاب کهف ، از این حیوان تمجید کرده است !

حال آنکه معلوم نیست نام بردن از سگ اصحاب کهف در قرآن چه ربطی به نجاست یا طهارت سگ دارد ؟ وفاداری سگ و مفید بودنش ، چه ربطی به عدم نجاست او دارد ؟

همانطور که ملاحظه می کنید ، برخورد سلیقه ای با مسائل و ربط دادن همه چیز برای اثبات سلیقه شخصی ، بخصوص برای کسانی که صلاحیت اظهار نظر در مسائل شرعی را ندارند تا جایی پیش می رود که در اصل و اساس مسأله ای تشکیک می کنند .

اگر مفید بودن و وفادار بودن سگ برای حکم به طهارتش کافی باشد ، پس خون که حیات انسان با کمبود آن در خطر می افتد ، نباید نجس باشد ؟ آیا کسی در فواید و نیاز انسان به خون و همچنین در نجس بودن آن شک دارد ؟ آیا به بهانه ی اینکه انسان اشرف مخلوقات هست ، می توان نجاست خون او را انکار کرد ؟

لازم است قبل از هر بحثی ، مفهوم و معنای « نجس » بخصوص در اصطلاح فقهی آن ، مورد بررسی قرار گیرد :

مفهوم نجس

نجس در لغت واژه « نـجـس » از نـظر لغت شناسان به معناى کثیفى ، ناپاکى ، ضدطهارت ، ضد نظافت و به معنای پلیدى آمده است. ۱

بهترین تعریف لغوی از راغب اصفهانى است که نجس را به معنای پلیدی ظاهری و باطنی می داند ، او مى نویسد : « النجاسة القذارة و ذلک ضربان : ضرب یدرک بالحاسة وضرب یدرک بالبصیرة … » نجاست ، قذارت وکثیفى است که بردو نوع می باشد :

۱- آنکه با حواس انسان قابل درک است .

۲- آنکه با دیده بصیرت درک می شود.

یعنی گاهی نجس دانستن چیزی بخاطر پلیدی باطنی آنست و تأثیر منفی بر روح و روان انسان می گذارد .

راغب اصفهانی در ادامه برای معنای دوم ، مصداقی را ذکر کرده و می گوید : « والثانی : وصف الله تعالى به المشرکین فقال: (إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ)۲… : خداوند تعالی مشرکان را به آن توصیف کرده و فرموده : (مشرکان نجس هستند) »۳
از امام صادق(ع) از نوشیدن و وضو گرفتن با پس مانده آبی که بعضی از حیوانات (سنور، گوسفند، گاو، شتر ، الاغ ، اسب، استر و درندگان) نوشیده اند، سوال کرد. امام فرمود: بنوش و وضو بگیر. سپس از سگ سوال کردم. امام فرمود: نه. پرسیدم: آیا او یک درنده (مثل دیگر درندگان) نیست؟ فرمود: نه به خدا ، او نجس است . نه به خدا ، او نجس است .

نجس در اصطلاح فقهی

در فقه اسلامی « نجس » به شیئی گفته می شود که بخاطر شدّت پلیدی باید از آن دوری و اجتناب کرد ، و نحوه اجتناب و دوری از آن را شرع بیان کرده است .

پس نجس در فقه یعنی : شیئی که دارای شدّت پلیدی است که باید به نحوی خاص، از آن دوری کرد ؛ و نحوه اجتناب از آن را شرع مشخص می کند . به عبارتی دیگر نجاست چیزی است که به کار بردن آن در نماز و طواف و تغذیه ، به دو جهت حرام می باشد : یکی شدّت پلیدی که در آن هست و دیگری دستور به دوری و اجتناب از آن .

نجاست سگ در قرآن


پیش از این گفتیم یکی از سوالات مطرح در مسأله نجاست سگ ، اینست که : آیا در قرآن که کاملترین کتاب آسمانی است به نجاست سگ اشاره ای شده است یا نه ؟



در قرآن کریم در سه مورد از سگ سخن گفته شده که عبارتند از :

۱- ماجرای سگ اصحاب کهف : خداوند در سوره کهف در مورد سگ اصحاب کهف چنین می فرماید:

«سگشان بر آستانه ی غار دو دست ‏خود را دراز کرده بود .»۴

در این آیه هیچ گونه اشاره ای به طهارت و نجاست سگ نشده است ، نهایت استفاده ای که از این آیه می شود ، اینست که : اصحاب کهف سگ نگهبانی را همراه داشتند .

نکته ی قابل توجه دیگر در این بیان این است که سگ در دهانه غار، یعنی محلی غیر از محلّ استراحت اصحاب کهف آرمیده بود . (بِالْوَصِیدِ) ۵

۲- ماجرای بلعم باعورا : خداوند در سوره اعراف ، بلعم باعورا را به سگ تشبیه کرده ‏است و چنین می فرماید: « فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ اَلْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَثْ »۶

سخن از یک عالم دانشمند است که ابتدا در مسیر حق بود ، به گونه‏اى که کسى انتظار انحراف او را نداشت . سرانجام دنیاپرستى و پیروى از هواى نفس او را به سقوط کشاند . به نحوى که تشبیه به سگ شده است .

اما چرا به سگ تشبیه شده؟ زیرا او بر اثر شدت هواپرستى و چسبیدن به لذات جهان ماده ، یک حال عطشِ نامحدود به خود گرفته که همواره دنبال دنیاپرستى مى ‏رود نه به خاطر نیاز و احتیاج بلکه به شکل بیمارگونه‏اى همچون یک « سگ هار» که بر اثر بیمارى هارى ، حالت عطش کاذب به او دست مى‏دهد و در هیچ حال سیراب نمى ‏شود . ۷

در این آیه نیز نه سخن از طهارت سگ است و نه سخن از نجاست آن آمده است .

۳- حکم صید سگ شکارچی: خداوند در ابتدای سوره مائده می فرماید :

« یَسْأَلُونَکَ مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّبَاتُ وَمَا عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوَارِحِ مُکَلِّبِینَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَکُمُ اللَّهُ فَکُلُوا مِمَّا أَمْسَکْنَ عَلَیْکُمْ وَاذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَیْهِ »۸

در این آیه سخن از حلال بودن گوشت حیوانی است که توسط سگ شکاری صید شده است نه نجاست یا طهارت سگ .

این سه آیه تنها مواردی بودند که در آن سخن از سگ به میان آمده ، امّا در آن نه اشاره به طهارت سگ شده نه نجاست آن . حال که ثابت شد قرآن دلالتی بر نجاست و طهارت سگ ندارد ، آیا می توان نتیجه گرفت که پس سگ نجس نیست ؟

آیا همه احکام باید در قرآن ذکر شده باشند ؟

آیا می توان حکمی را فقط بخاطر عدم ذکر آن در قرآن انکارکرد؟ ۹

در پاسخ باید بیان کرد که :

اولاً: قرآن کریم در احکام فقهی معمولاً به کلیات بسنده کرده است . به عبارتی دیگر قرآن همچون قانون اساسی است که فروع قوانین مدنی ، حقوقی ، جزائی و … را در آن نمی توان یافت .

ثانیاً : تبیین و تفسیر آن را به پیامبر اکرم (ص) و به دنبال آن، امامان معصوم (ع) سپرده است ، « وَ أَنْزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ ؛ ای پیامبر ما ذکر بر تو نازل کردیم تا برای مردم آنچه را بر ایشان نازل شد (قرآن) تبیین و تفسیر نمایی . »۱۰

خود قرآن دستور داده که علاوه بر آنچه خداوند در قرآن بیان فرموده ، از سخنان پیامبر(ص) و امامان(ع) اطاعت کنیم: « وَ مَا آَتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا ؛ ای مردم هر چه را رسول الله(ص) به شما دستور داد ، اجرا کنید و هر چه را نهی کرد باز ایستید »۱۱

خلاصه آنکه برای به دست آوردن حکم شرعی ، قرآن یکی از منابع استنباط احکام الهی می باشد ، علاوه بر کتاب آسمانی ما ، روایات معصومین(ع) یکی دیگر از منابع است که اگر حکمی در قرآن ذکر نشده بود باید به این روایات رجوع شود .
«عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) : قَالَ إِذَا وَلَغَ الْکَلْبُ فِی الْإِنَاءِ فَصُبَّهُ ؛ امام صادق(ع) فرمود: هرگاه سگ از ظرفی آب خورد، آن آب را دور بریز»

نجاست سگ در روایات

عمده دلیل برای حکم به نجاست سگ ، روایات می باشند . احادیث زیادی در این باره وارد شده است ؛ بطوری که در کتاب ارزشمند وسائل الشیعه و بحارالانوار ، ابواب مختلفی در این رابطه وجود دارد .

هر یک از ابواب فوق ، روایاتی را در بر دارد که بیان کننده نجاست سگ اند .

روایاتی که از پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) دربارۀ نجاست سگ به ما رسیده اند ، دو گونه می باشند :

دسته نخست : روایاتی که به صراحت در آن واژه نجس آمده است ، مانند :

۱- «سَأَلَ عُذَافِرٌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) وَ أَنَا عِنْدَهُ عَنْ سُؤْرِ السِّنَّوْرِ وَ الشَّاة وَ الْبَقَرَة وَ الْبَعِیرِ وَ الْحِمَارِ وَ الْفَرَسِ وَ الْبَغْلِ وَ السِّبَاعِ، یُشْرَبُ مِنْهُ أَوْ یُتَوَضَّأُ مِنْهُ؟ فَقَالَ : نَعَمِ ، اشْرَبْ مِنْهُ وَ تَوَضَّأْ . قَالَ قُلْتُ لَهُ : الْکَلْبُ ؟ قَالَ : لَا . قُلْتُ : أَ لَیْسَ هُوَ سَبُعٌ ؟ قَالَ : لَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ نَجَسٌ؟ لَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ نَجَسٌ ؛عذافر از امام صادق(ع) از نوشیدن و وضو گرفتن با پس مانده آبی که بعضی از حیوانات (سنور، گوسفند، گاو، شتر ، الاغ ، اسب، استر و درندگان) نوشیده اند، سوال کرد. امام فرمود: بنوش و وضو بگیر. سپس از سگ سوال کردم. امام فرمود: نه. پرسیدم: آیا او یک درنده (مثل دیگر درندگان) نیست ؟ فرمود: نه به خدا ، او نجس است . نه به خدا ، او نجس است . »۱۲

۲- عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی یَعْفُورٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: إِنَّ اللَّهَ لَمْ یَخْلُقْ خَلْقاً أَنْجَسَ مِنَ الْکَلْبِ ؛ عبدالله بن ابی یعفور از امام صادق(ع) نقل می کند : همانا خداوند نیافرید خلقی را که نجس تر از سگ باشد .» ۱۳و مواردی دیگر .

دسته دوم : روایاتی که واژه نجس در آنها ذکر نشده ، امّا با قرائن موجود در آن ، نجاست سگ اثبات می شود . در این روایات ، روش برخورد با سگ همانند روش بر خورد با نجاسات دیگر، بیان شده است . مانند :

۱- « عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) : قَالَ إِذَا وَلَغَ الْکَلْبُ فِی الْإِنَاءِ فَصُبَّهُ ؛ امام صادق(ع) فرمود: هرگاه سگ از ظرفی آب خورد، آن آب را دور بریز .»۱۴

۲- عَنِ الْفَضْلِ أَبِی الْعَبَّاسِ : قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع): إِنْ‏ أَصَابَ ثَوْبَکَ مِنَ الْکَلْبِ رُطُوبَة فَاغْسِلْهُ ؛ فضل از امام صادق (ع) نقل می کند : هرگاه رطوبتی از سگ به لباس شما برخورد کرد، پس آنرا بشویید .» ۱۵

۳- « عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ : قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنِ الْکَلْبِ یُصِیبُ شَیْئاً (مِنْ جَسَدِ الرَّجُلِ)، قَالَ: یَغْسِلُ الْمَکَانَ الَّذِی أَصَابَهُ ؛ محمد بن مسلم از امام صادق (ع) در مورد سگی که خودش را به بدن مردی مالیده است ، سوال کرد . حضرت فرمود : محل تماس سگ را بشوید .» ۱۶و مواردی دیگر

با توجه به مطالب گفته شده در خواهیم یافت که سگ نجس بوده و باید از آن در غیر موارد ضروری حذر کرد .

فراوری: زهرا اجلال – گروه دین و اندیشه تبیان


پی نوشت ها :




۱- صفی پور، منتهی الارب فی لغة العرب ، ص ۱۲۲۸

۲- التوبه ، ۲۸

۳- راغب اصفهانی، مفردات ، حرف نون ، لفظ نجس

۴- نقش یک سگ نیز بر دیوار غار است، و بالاى غار، صومعه‏اى قدیمى است و مسلمانان نیز مسجدى ساخته‏اند – تفسیر نور ج۷ ، ص۱۴۳

۵- « وَصِیْد» چنان که «راغب» در کتاب «مفردات» مى‏گوید: در اصل به معنى اطاق و انبارى است که در کوهستان براى ذخیره اموال ایجاد مى‏کنند ، و در اینجا به معنى دهانه غار است ؛ تفسیر نمونه ، ج‏۱۲، ص۴۰۶

۶- اعراف ، ۱۷۶

۷- تفسیر نمونه ، ج ۷، ص ۲۵

۸- مائده/۴

۹- عدد رکعات نماز ـ دو رکعت صبح، چهار رکعت ظهر، چهار رکعت عصر، سه رکعت مغرب و چهار رکعت عشاء ـ در قرآن ذکر نشده است، با اینکه از مسلمات بوده و اختلافی در آن نیست

۱۰- نحل/۴۴

۱۱- حشر/۷

۱۲ـ وسائل‏الشیعه ، ج ۱ ، ص ۲۲۶

۱۳- همان ، ج۱ ، ص۲۲۷

۱۴-همان ، ج۱، ص۲۲۶

۱۵- همان ، ج۳ ، ص۴۱۴

۱۶- همان ، ج ۳ ، ص ۴۱۶



:: موضوعات مرتبط: متفرقه، ،
:: برچسب‌ها: دانستنی,

نوشته شده توسط فتاح زاده در چهار شنبه 27 دی 1391


درباره اعجاز اعداد در قرآن کریم

دکتر طریق السوادان آیاتی را در قرآن مجید پیدا کرده‌ است

که قید می‌کند موضوعی برابر با موضوعی دیگر است، مثلاً مرد برابر است با زن.

گرچه این مسئله از نظر صرف‌و‌نحو دستوری بی‌اشکال است.

اما واقعیت اعجاب‌آور این است که تعداد دفعاتی که کلمه مرد در قرآن دیده می‌شود…


۲۴ مرتبه و تعداد دفعاتی که کلمه زن در قرآن دیده می‌شود هم ۲۴ مرتبه است،

درنتیجه، نه تنها این عبارت از نظر دستوری صحیح است،

بلکه از نظر ریاضیات نیز کاملاً بی‌اشکال است، یعنی ۲۴=۲۴

با مطالعه بیشتر آیات مختلف، او کشف نموده‌است که این مسئله درمورد همه

چیزهایی که در قرآن ذکر شده این با آن برابر است، صدق می‌کند .

به کلماتی که دفعات به‌کار بستن آن در قرآن ذکر شده، نگاه کنید:



دنیا ۱۱۵ / آخرت ۱۱۵

ملائک ۸۸ / شیطان ۸۸

زندگی ۱۴۵ / مرگ ۱۴۵

سود ۵۰ / زیان ۵۰

ملت (مردم) ۵۰ / پیامبران ۵۰

ابلیس ۱۱ / پناه جستن از شر ابلیس ۱۱

مصیبت ۷۵ / شکر ۷۵

صدقه ٧٣ / رضایت ٧٣

فریب خوردگان (گمراه شدگان) ۱۷ / مردگان (مردم مرده) ١٧

مسلمین ۴١ / جهاد ۴١

طلا ۸ / زندگی راحت ٨

جادو ۶٠ / فتنه ۶٠

زکات ٣٢ / برکت ٣٢

ذهن ۴٩ / نور ۴٩

زبان ٢۵ / موعظه (گفتار، اندرز) ٢۵

آرزو ٨ / ترس ٨

آشکارا سخن گفتن (سخنرانی) ١٨ / تبلیغ کردن ١٨

سختی ١١۴ / صبر١١۴

محمد (صلوات الله علیه) ۴ / شریعت (آموزه های حضرت محمد (ص) ۴

مرد ٢۴ / زن ٢۴

همچنین جالب است که نگاهی به دفعات تکرار کلمات زیر در قرآن داشته باشیم:

نماز ۵، ماه ١٢، روز ٣۶۵

دریا ٣٢، زمین (خشکی) ١٣

دریا + خشکی = ۴۵=۱۳+۳۲

دریا = %۱۱۱۱۱۱۱/۷۱= ۱۰۰ × ۴۵/۳

خشکی = % ۸۸۸۸۸۸۸۹/۲۸ = ۱۰۰ × ۴۵/۱۳

دریا + خشکی = % ۰۰/۱۰۰

دانش بشری اخیراً اثبات نموده که آب ۱۱۱/۷۱% و خشکی ۸۸۹/۲۸ % از کره زمین را فراگرفته است.

آیا همه اینها اتفاقی است؟

سوال اینجاست که چه کسی به حضرت محمد (صلوات الله علیه) اینها را آموخته است؟

قرآن هم دقیقاً همین را بیان می‌کند. 



:: موضوعات مرتبط: متفرقه، ،
:: برچسب‌ها: اعجاز,

نوشته شده توسط فتاح زاده در چهار شنبه 27 دی 1391


:: دهه فجر
:: برادر یادت با ماست..
:: خدا قوت...اجرتان با آقا اباعبدالله (ع)
:: لبیک یا خامنه ای...
:: کربلایی دیگر در راه است....
:: خدا را شکر ... محرم نزدیکه
:: داعش...
:: حمله داعش به کربلا / اولین اقدام ارتش عراق در موصل ناکام ماند
:: دوری از گناه..
:: یامهدی تبریک...
:: محرم92
:: یازهرا.....
:: پیامک شهادت امام رضا (ع)
:: پیامک رحلت پیامبر اکرم (ص)
:: رحلت پيامبر اكرم(ص)
:: اربعین
:: مداحی ای دل ای دل ای روزگار
:: اگه خدا مدد کنه...





··••●یا لثارات الحسین●••·· باسلام‍‍! منتظر کمکهای سبز شما هستیم...اجرتان با آقا ابا عبدالله.. کمکهای مالی خود را به شماره حساب زیر واریز کنید : 4190209521 بهرام انصاری امور مالی هیئت تعزیه عاشقان اباعبدالله یاعلی التماس دعا




:: بهمن 1398;
:: مهر 1395;
:: آبان 1393;
:: شهريور 1393;
:: خرداد 1393;
:: ارديبهشت 1393;
:: فروردين 1393;
:: دی 1392;
:: آذر 1392;
:: شهريور 1392;
:: مرداد 1392;
:: تير 1392;
:: خرداد 1392;
:: ارديبهشت 1392;
:: فروردين 1392;
:: اسفند 1391;
:: بهمن 1391;
:: دی 1391;
:: آذر 1391;

آبر برچسب ها

اربعین , حدیث , اداب , حدیث درمورد تسبیح حضرت فاطمه , تسلیت , قیام عاشورا , روزشماررمحم , عکس متحرک , زنان , حضرت عباس , استقبال , خداحافظ محرم , روز شمار محرم , اربعین حسینی , جملات ,

صفحه نخست | ايميل ما | آرشیو مطالب | لينك آر اس اس | عناوین مطالب وبلاگ |پروفایل مدیر وبلاگ | طراح قالب

Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by yahossain139