صفحه نخست

ايميل ما

آرشیو مطالب

لينك آر اس اس

عناوین مطالب وبلاگ

پروفایل مدیر وبلاگ

طراح قالب

:: صفحه نخست
::
ايميل ما
::
آرشیو مطالب
::
پروفایل مدیر وبلاگ
::
لينك آر اس اس
::
عناوین مطالب وبلاگ
::
طراح قالب

::حکایات
::احادیث
::اشعار
::مهدویت
::ایستگاه نذورات
::التماس دعا
::ماه رمضان
::دلنوشته
::اس ام اس
::پند
::ماه محرم
::داستان
::متفرقه
::مناسبتها
::حجاب
::احکام
::انقلاب اسلامی
::دانستنی های ائمه اطهار
::اعتکاف
::دانلودها


تمام لينکها تماس با ما


نويسندگان :
:: فتاح زاده

آمار بازديد :

:: تعداد بازديدها:
:: کاربر: Admin

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 240
بازدید دیروز : 358
بازدید هفته : 611
بازدید ماه : 691
بازدید کل : 174866
تعداد مطالب : 199
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1







پيام مديريت وبلاگ : با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، به وبلاگ من خوش آمديد .لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وبلاگ ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما در بهتر شدن كيفيت مطالب وبلاگ کمک کنید .


درباره ولادت پیامبر اکرم(ص )

ولادت پیامبر اکرم(ص)
بشارتهای انبیای الهی دربارة آمدن رسول خدا


از جملة این بشارتها آیة 14 و 15 از کتاب یهودا است که می گوید : « لکن خنوخ « ادریس » که هفتم از آدم بود دربارة همین اشخاص خبر داده گفت اینک خداوند با ده هزار از مقدّسین خود آمد تا بر همه داوری نماید و جمیع بی دینان را ملزم سازد و بر همة کارهای بی دینی که ایشان کردند و بر تمامی سخنان زشت که گناهکاران بی دین به خلاف او گفتند ... »
که ده هزار مقدس فقط با رسول خدا ( ص ) تطبیق می کند که در داستان فتح مکه با او بودند .
و در فصل چهاردهم انجیل یوحنا : 16 ، 17 ، 25 ، 26 چنین است :
« اگر مرا دوست دارید احکام مرا نگاه دارید ، و من از پدر خواهم خواست و او دیگری را که فارقلیط است به شما خواهد داد که همیشه با شما خواهد بود ، خلاصة حقیقتی که جهان آن را نتواند پذیرفت زیرا که آن را نمی بیند و نمی شناسد ، اما شما آن را می شناسید زیرا که با شما می ماند و در شما خواهد بود . اینها را به شما گفتم مادام که با شما بودم ، اما فارقلیط روح مقدس که او را پدر به اسم من می فرستد ، او همه چیز را به شما تعلیم دهد و هر آنچه گفتم به یاد آورد . »
بر طبق تحقیق کلمة « فارقلیط » که ترجمة عربی « پریکلیتوس » است به معنای « احمد » است و مترجمین اناجیل از روی عمد یا اشتباه آن را به « تسلی دهنده » ترجمه کرده اند . (1)






پی نوشت :
(1) به نقل از کتاب خلاصه زندگانی حضرت محمد(ص)
تالیف:سید هاشم رسولی محلاتی
تلخیص:محمدرضا جوادی


تاریخ ولادت



در بسیاری از تواریخ ولادت آن حضرت را در عام الفیل – یعنی همان سالی که ابرهه با پیلان جنگی برای ویران ساختن شهر مکه آمد – نقل کرده اند که تازه سؤال می شود عام الفیل چه سالی بوده ؟
قول قطعی و مسلّمی در این باره ذکر نشده است . و البته مشهور میان علمای شیعه رضوان الله علیهم آن است که آن حضرت در شب جمعه هفدهم ربیع الاول به دنیا آمده است . (1)

پی نوشت :
(1) به نقل از کتاب خلاصه زندگانی حضرت محمد(ص)
تالیف:سید هاشم رسولی محلاتی
تلخیص:محمدرضا جوادی



شب ولادت



معمولاً مقارن ظهور پیغمبران الهی و ولادت آنها حوادث مهم و شگفت انگیزی اتفاق می افتد که بدانها «ارهاصات » می گویند .
از جمله ابن هشام از حسان بن ثابت – شاعر معروف اسلام – نقل می کند که وی گفته : به خدا سوگند من پسری نورس در سنّ هفت یا هشت سالگی بودم و آنچه می شنیدم بخوبی درک می کردم که دیدم مردی از یهود بالای قلعه ای از قلعه های مدینه فریاد می زد : ای یهودیان !
و چون یهودیان پای دیوار قلعه جمع شدند و از او پرسیدند : چه می گویی ؟ گفت : بدانید آن ستاره ای که با طلوع آن احمد به دنیا خواهد آمد ، دیشب طلوع کرد !
نقل کرده اند که در آن شب ایوان کسری ، که با سنگ و گچ ساخته شده بود و سالها روی ساختمان آن زحمت کشیده بودند و هیچ کلنگی در آن کارگر نبود شکافت و چهارده کنگره آن فرو ریخت .(1)

پی نوشت :
(1) به نقل از کتاب خلاصه زندگانی حضرت محمد(ص)
تالیف:سید هاشم رسولی محلاتی
تلخیص:محمدرضا جوادی


محل ولادت



ظاهراً مسلّم است که رسول خدا ( ص ) در شهر مکه به دنیا آمده ، امّا در محل ولادت آن حضرت اختلافی در تواریخ به چشم می خورد ، مانند آنکه برخی محل ولادت آن حضرت را خانه ای معروف به خانة محمد بن یوسف ثقفی بود دانسته اند و گویند : خانة مزبور همان خانه ای است که بعداً حضرت فاطمه ( س ) در آن به دنیا آمد و به « زادگاه فاطمه » مشهور گردید . خانة مزبور را بعدها زبیده ، همسر هارون الرشید خریداری و در آن مسجدی بنا کرد . (1)

پی نوشت :
(1) به نقل از کتاب خلاصه زندگانی حضرت محمد(ص)
تالیف:سید هاشم رسولی محلاتی
تلخیص:محمدرضا جوادی
 

 



نوشته شده توسط فتاح زاده در سه شنبه 3 بهمن 1391


میلاد پیامبر

میلاد پیامبر

- روز هفتم فرا رسید.«عبد المطلب‏»،براى عرض سپاسگزارى به درگاه الهى گوسفندى کشت و گروهى را دعوت نمود و در آن جشن با شکوه،که از عموم قریش‏دعوت شده بود،نام فرزند خود را«محمد»گذارد.وقتى از او پرسیدند:چرا نام فرزند خود را محمد انتخاب کردید،در صورتى که این نام در میان اعراب کم سابقه است؟گفت:خواستم که در آسمان و زمین ستوده باشد.





در باره‏ میلاد پیامبر «حسان بن ثابت‏»شاعر رسول خدا چنین مى‏گوید:





فشق له من اسمه لیجله فذو العرش محمود و هذا محمد
آفریدگار،نامى از اسم خود براى پیامبر خود مشتق نمود.از این جهت(خدا) «محمود»(پسندیده)و پیامبر او«محمد»(ستوده)است و هر دو کلمه از یک ماده مشتقند و یک معنى را مى‏رسانند.


قطعا،الهام غیبى در انتخاب این نام بى‏دخالت نبوده است.زیرا نام محمد،اگر چه در میان اعراب معروف بود،ولى کمتر کسى تا آن زمان به آن نام نامیده شده بود.طبق آمار دقیقى که بعضى از تاریخ نویسان بدست آورده‏اند،تا آن روز فقط شانزده نفر به این اسم نامگذارى شده بودند.



چنانکه شاعر درباره میلاد پیامبر می گوید:

ان الذین سموا باسم محمد من قبل خیر الناس ضعف ثمان

کسانى که به نام محمد،پیش از پیامبر اسلام نام گذارى شده بودند،شانزده نفر بودند.

میلاد پیامبر-ناگفته پیداست که:هر چه مصداق یک لفظ کمتر باشد،اشتباه در آن کمتر خواهد بود و چون کتابهاى آسمانى،از نام و نشان و علایم روحى و جسمى او خبر داده بودند،باید علایم آن حضرت آنچنان روشن باشد که اشتباه در آن راه پیدا نکند.یکى از آن علایم، نام آن حضرت است.باید مصداق آن به قدرى کم باشد،که راه هر گونه تردیدى را در تشخیص پیامبر گرامى از بین ببرد.مخصوصا هنگامى که بقیه اوصاف و علائم وى ضمیمه نام او گردد.در این صورت،بطور واضح کسى که انجیل و تورات از ظهور او خبر داده است،به خوبى شناخته خواهد شد.

اشتباه خاورشناسان در میلاد پیامبر

قرآن مجید،رسول گرامى را به دو و یا چند نام معرفى مى‏کند. در سوره‏هاى آل عمران و محمد و فتح و احزاب،در آیه‏هاى 138 و 2 و 29 و 40،او را به نام‏«محمد»و در سوره‏«صف آیه 6»به نام‏«احمد»خوانده است.علت داشتن دو نام اینست که:مادر رسولخدا،پیش از جدش،نام او را«احمد»گذارده بود،چنانکه در تاریخ منعکس است. بنابراین،آنچه را بعضى از خاورشناسان در مقام اعتراض گفته‏اند که:«انجیل‏»،به تصریح قرآن،در سوره‏«صف آیه 6»،ظهور پیامبرى را بشارت داده است که نام او احمد است نه محمد،و شخصى که مسلمانان به رهبرى او معتقدند،نام او«محمد»است نه احمد،بى اساس است. زیرا قرآنى که پیامبر ما را به نام‏«احمد»معرفى نموده است،در چند جا او را به نام‏«محمد»خوانده است.اگر مدرک آنها براى تعیین نام این پیامبر،قرآن مجید باشد(چنانکه همانست)،قرآن او را به هر دو اسم نامیده،و او را در جائى به نام محمد و در جاى دیگر«احمد»معرفى نموده است.





اخلاق خانوادگی پیامبر



در اخلاق حضرت محمد , همين بس كه با آن جلالت و موقعيتى كه به سلاطين نامه دعوت مى نوشت در خانه , تا حد امكان كارش را شخصا انجام مى داد.

اهل سيره نوشته اند : پيامبر خدا در خانه خويش خدمتكار اهل خود بود , گوشت را تكه تكه مى كرد و بر سفره غذاى حقيرانه مى نشست و انگشتان خويش را مى ليسيد , بز خود را مى دوشيد و لباس خود را وصله مى نمود و بر شتر خود عقال مى زد و به ناقه خود علف مى داد , با خدمتكار منزل آرد را آسياب مى كرد و خمير مى ساخت.

ابن شهر آشوب در كتاب مناقب , (ج 1, ص 146) روايت كرده كه :
رسول خدا (ص) كفش خود را وصله مى زد , پوشاك خويش را مى دوخت , در منزل را شخصا باز مى كرد , گوسفندان و شترها را مى دوشيد و به هنگام خسته شدن خادمش در دستاس كردن به كمك او مى شتافت و آب وضوى شبش را خود تهيه مى كرد. و در همه كارها به اهل خانه كمك مى كرد. لوازم خانه و زندگانى را به پشت خود از بازار به خانه مى برد.
گاه اتفاق مى افتاد كه حضرت خانه خويش را نظافت مى كرد و جارو مى كشيد و خود مكرر مى فرمود : كمك به همسر و كارهاى منزل , صدقه و احسان در راه خدا محسوب مى شود.

از عايشه نقل شده كه گفته است : محبوب ترين كارها نزد رسول خدا (ص) خياطى بود.
پيامبراكرم (ص) با همه عظمت و موقعيت ممتازش در منزل كار مى كرد. و به نگهدارى و پرستارى از كودكان مى پرداخت.
عايشه همسر آن حضرت مى گويد : وقتى خلوت مى شد , پيامبر لباس خود را مى دوخت و كفش خويش را وصله مى كرد.

على(ع) بيش از سى سال عمر خود را با رسول خدا (ص) سپرى كرده و شناساترين فرد به رسول خدا بوده و از اخلاق داخلى و خارجى حضرتش اطلاع دقيق داشته , امام حسين(ع) مى فرمايد :
سإلت إبى عن مدخل رسول الله صلى الله عليه و آله فقال :
كان دخوله فى نفسه مإذونا فى ذلك, فاذا آوى الى منزله جزإ دخوله ثلاثه اجزإ, جزءا لله و جزءا لا هله و جزءا لنفسه. ثم جزء جزئه بينه و بين الناس فيرد ذلك بالخاصه على العامه و لا يدخر عنهم عنه شيئا....

از پدرم در مورد امور رسول خدا (ص) در داخل خانه سوال كردم , فرمودند :
وقتى به خانه اش مى رفت , اوقاتش را سه قسمت مى كرد : يك قسمت براى خدا و يك قسمت براى خانواده اش و يك قسمت براى خودش , آن گاه قسمت خودش را نيز ميان خود و مردم تقسيم مى كرد و آن را براى بستگان و بزرگان صحابه (كه در منزلش به خدمت او مى رسيدند) قرار مى داد و ذره اى از امكانات خود را از آنان دريغ نمى نمود (بلكه آن چه امكان داشت در حقشان انجام مى داد.)

حضرت در مورد امورى كه به شخص او مربوط مى شد , خشمگين نمى شد. تنها براى خدا , آن گاه كه حرمت هاى الهى شكسته مى شد , غضب مى كرد. يكى از همسران آن حضرت مى گويد : وقتى رسول خدا (ص) غضب مى كرد به جز على (ع) كسى را ياراى سخن گفتن با حضرتش نبود

علاوه بر همسران , همنشينان روزانه پيامبر (ص) عبارت بودند از فاطمه و شوهر و فرزندانش و به گواهى تاريخ و روايات فراوان , علاقه پيامبر خاتم (ص) به آن ها قابل قياس با ديگر كسان و نزديكان حضرت نبود. به موجب روايتى كه عايشه نقل كرد , هر گاه فاطمه (س) بر پدر وارد مى شد رسول خدا (ص) جلوى پاى دخترش بلند مى شد و او را مى بوسيد و در جاى خود مى نشانيد.

در عروسى فاطمه (س) زنان مسرور بودند و اظهار شادمانى مى كردند و سرود مى خواندند و مى گفتند : ابوها سيد الناس.
رسول خدا (ص) فرمود : بگوييد و بعلها ذو الشده الباس.

و اين مصراع چون در مدح حضرت اميرالمومنين (ع) بود , با آن كه رسول خدا خواسته بود بانوان بگويند اما عايشه , زنان را منع كرد از اضافه كردن اين مصراع. پيامبر(ص) متوجه موضوع شد و فرمود : عايشه عداوت ما را ترك نمى كند!

روزى رسول اكرم (ص) وارد اطاق عايشه شد مشاهده كرد كه تكه نانى روى زمين و زير دست و پا افتاده است آن را برداشته و خورد و سپس فرمود : اى حميرا ! مجاورت نعمت هاى الهى را بر خويشتن گرامى دار تا هرگز نعمت هاى خداوندى از مردم دور نشوند.



سخنان پیامبر اکرم (ص )




ای مردم، به درستی که خدای شما یکی است و پدر شما یکی است و همه شما از حضرت آدم علیه السلام هستید و حضرت آدم علیه السلام از خاک است. به درستی که بزرگوارترین شما نزد خداوند متعال باتقواترین شماست. برای شخص عرب بر شخص غیر عرب فضیلتی نیست مگر به سبب تقوا.







هیچ شیئی مثل زبان مستحق تر از زندان طولانی نیست و فرمودند: زبانت شیر درنده ای است که اگر او را رها کنی تو را از بین می برد.







امانت، رزق و روزی و خیانت فقر را جلب می کند.







دو صفت است که خوبی ای بالاتر از آن نیست: ایمان به خداوند متعال و بهره رساندن به بندگان خدا و دو صفت است که بدی ای بالاتر از آن نیست: شرک ورزیدن به خداوند متعال و ضرر رساندن به بندگان خدا.







بر تو باد به شکر نمودن پس به درستی که شکر نمودن نعمت را فزونی می بخشد و زیاد دعا کن پس به درستی که تو نمی دانی زمانی مستجاب می شود برای تو در حالی که ظلمی به تو شده است خداوند متعال روا می دارد نسبت به کسی که به آن ظلم شده، که او را یاری نماید و بر حذر باش از مکر و حیله پس خداوند متعال روا داشته است که برنگرداند مکر سوء را مگر به اهل آن.




 



نوشته شده توسط فتاح زاده در سه شنبه 3 بهمن 1391


كتاب تفسير امام حسن عسكرى (ع)

 كتاب تفسير امام حسن عسكرى (ع)

از جمله كتابهاى منسوب به معصومين (ع)، كتاب «تفسير امام حسن عسكرى (ع)» است. اين كتاب همانگونه كه از نام آن معلوم است، به امام يازدهم شيعيان، امام حسن عسكرى (ع) منسوب است. علامه مجلسى در بحارالانوار مقدار زيادى از آن را نقل كرده است، مجلسى رضوان الله عليه درباره آن تفسير فرموده: تفسير امام از كتب معروفه است كه صدوق عليه الرحمه بر آن اعتماد كرده و از آن نقل نموده است، هر چند كه بعضى از محدثين در آن طعن و اشكال كرده‏اند، ليكن صدوق داناتر و به زمان كتاب نزديكتر از طعن كنندگان است، اكثر علما بدون غمز از آن كتاب نقل كرده‏اند. 1

مرحوم شيخ آقا بزرگ تهرانى در الذريعه: ج 4، ص 285 درباره آن فرمود: تفسير عسكرى كه آن را امام ابو محمد حسن عسكرى (ع) املاء كرده است و آن بروايت شيخ ابى جعفر محمد بن على بن بابويه صدوق است، در سال 1268 در تهران به چاپ رسيده و در 1313 دوباره چاپ شده و در (1315) در حاشيه تفسير قمى مجدّداً چاپ شده است .

شيخ ما در خاتمه مستدرك درباره آن بتفصيل سخن گفته و عده‏اى از اعتماد كنندگان به اين كتاب را نام مى‏برد، از جمله شيخ صدوق در كتاب فقيه و در كتب ديگر، طبرسى در احتجاج، ابن شهر آشوب در مناقب، محقق كركى در اجازات خود براى صفى الدين، شهيد ثانى در كتاب «منيه»، محمد تقى مجلسى در شرح مشيخه و فرزندش علامه مجلسى در بحار و ساير علما ...
آنگاه وقت املاء امام (ع) و كيفيت به وجود آمدن تفسير را نقل كرده است و خلاصه آن چنين مى‏باشد:

صدوق عليه الرحمة از محمد بن قاسم استر آبادى نقل مى‏كند: يوسف بن محمد بن زياد و على بن محمد بن سيار به من نقل كردند: در استرآباد طايفه زيديه اكثريت داشتند و آن وقت، حكومت در دست حسن بن زيد علوى ملقب به «داعى الى الحقّ» امام زيديه بود، و به طايفه زيديه بيشتر توجه مى‏كرد.

ما از اين جريان وحشت كرده و با خانواده خويش در سامراء به محضر امام حسن عسكرى (ع) رفتيم، چون امام ما را ديد، فرمود: خوشا به حال پناه آورندگان به ما، آن وقت به پدران ما فرمود: خدا سعى شما دو نفر را قبول كند، و از وحشت ايمنى بخشد. و از شر دشمنتان كفايت دهد. بر گرديد جانتان و مالتان در امان است .

ما از اين سخن امام در عجب شده... و گفتيم: امام بزرگوار مى‏خواهيد چه بكنيم؟... امام به پدران ما فرمودند: اين دو فرزندتان را درنزد من بگذاريد تا علمى بر آنها افاده كنم كه خدا با آن علم شرافتشان بدهد...
يوسف بن محمد و على بن محمد گويند: پدران ما از امر امام اطاعت كرده، رفتند و ما را در نزد امام گذاشتند. ما مرتب محضر امام رفت و آمد داشتيم... روزى به ما فرمود: وقتى كه به شما خبر آمد كه خدا پدرانتان را كفايت كرده و وعده من راست بوده، بشكرانه آن تفسير قرآن را به شما خواهم آموخت.

ما از اين سخن شاد شديم... و از محضر آن حضرت بيرون نيامده بوديم كه از پدرانمان نامه‏اى آمد و در آن نوشته بود: داعى بعضى از موثقين خويش را با نامه ومهر، نزد ما فرستاده كه شما در امان هستيد و اموالتان به خودتان رد خواهد شد، روز دهم باز نامه آن كه: داعى به همه وعده‏اش وفا كرد.

امام (ع) چون اين را شنيد فرمود: الان وقت آن وعده رسيده كه تفسير قرآن را بگويم، هر روز براى شما مقدارى وقت و وظيفه معين كردم تا آن را بنويسيد، از من جدا نشويد و مواظب باشيد.
آن حضرت اول احاديثى در فضل قرآن و اهل قرآن بر ما املاء فرمود، بعد تفسير آنرا فرمودند، ما در مدت هفت سال كه در محضرش بوديم هر روز مقدارى مى‏نوشتيم... نگارنده گويد: بنابراين نوشتن و املاء آن، هفت سال طول كشيده است. براى تكميل مطلب به خاتمه مستدرك ص 661 رجوع فرماييد. كه در آنجا اشكالات ابن غضائرى و علامه حلى و محقق داماد رحمهم الله نقل و جواب داده شده است .


پى نوشتها:

1- بحار: ج 1 ص 28 «الفصل الثانى فى بيان الوثوق على الكتب المذكورة» منظور مجلسى ره از بعضى محدثين ظاهراً ابن غضائرى و علامه حلى در خلاصه است .
(خاندان وحى، سيد على اكبر قريشى، ص 705 - 707)



نوشته شده توسط فتاح زاده در شنبه 30 دی 1391


:: دهه فجر
:: برادر یادت با ماست..
:: خدا قوت...اجرتان با آقا اباعبدالله (ع)
:: لبیک یا خامنه ای...
:: کربلایی دیگر در راه است....
:: خدا را شکر ... محرم نزدیکه
:: داعش...
:: حمله داعش به کربلا / اولین اقدام ارتش عراق در موصل ناکام ماند
:: دوری از گناه..
:: یامهدی تبریک...
:: محرم92
:: یازهرا.....
:: پیامک شهادت امام رضا (ع)
:: پیامک رحلت پیامبر اکرم (ص)
:: رحلت پيامبر اكرم(ص)
:: اربعین
:: مداحی ای دل ای دل ای روزگار
:: اگه خدا مدد کنه...





··••●یا لثارات الحسین●••·· باسلام‍‍! منتظر کمکهای سبز شما هستیم...اجرتان با آقا ابا عبدالله.. کمکهای مالی خود را به شماره حساب زیر واریز کنید : 4190209521 بهرام انصاری امور مالی هیئت تعزیه عاشقان اباعبدالله یاعلی التماس دعا




:: بهمن 1398;
:: مهر 1395;
:: آبان 1393;
:: شهريور 1393;
:: خرداد 1393;
:: ارديبهشت 1393;
:: فروردين 1393;
:: دی 1392;
:: آذر 1392;
:: شهريور 1392;
:: مرداد 1392;
:: تير 1392;
:: خرداد 1392;
:: ارديبهشت 1392;
:: فروردين 1392;
:: اسفند 1391;
:: بهمن 1391;
:: دی 1391;
:: آذر 1391;

آبر برچسب ها

اربعین , حدیث , اداب , حدیث درمورد تسبیح حضرت فاطمه , تسلیت , قیام عاشورا , روزشماررمحم , عکس متحرک , زنان , حضرت عباس , استقبال , خداحافظ محرم , روز شمار محرم , اربعین حسینی , جملات ,

صفحه نخست | ايميل ما | آرشیو مطالب | لينك آر اس اس | عناوین مطالب وبلاگ |پروفایل مدیر وبلاگ | طراح قالب

Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by yahossain139