صفحه نخست

ايميل ما

آرشیو مطالب

لينك آر اس اس

عناوین مطالب وبلاگ

پروفایل مدیر وبلاگ

طراح قالب

:: صفحه نخست
::
ايميل ما
::
آرشیو مطالب
::
پروفایل مدیر وبلاگ
::
لينك آر اس اس
::
عناوین مطالب وبلاگ
::
طراح قالب

::حکایات
::احادیث
::اشعار
::مهدویت
::ایستگاه نذورات
::التماس دعا
::ماه رمضان
::دلنوشته
::اس ام اس
::پند
::ماه محرم
::داستان
::متفرقه
::مناسبتها
::حجاب
::احکام
::انقلاب اسلامی
::دانستنی های ائمه اطهار
::اعتکاف
::دانلودها


تمام لينکها تماس با ما


نويسندگان :
:: فتاح زاده

آمار بازديد :

:: تعداد بازديدها:
:: کاربر: Admin

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 337
بازدید دیروز : 358
بازدید هفته : 708
بازدید ماه : 788
بازدید کل : 174963
تعداد مطالب : 199
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1







پيام مديريت وبلاگ : با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، به وبلاگ من خوش آمديد .لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وبلاگ ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما در بهتر شدن كيفيت مطالب وبلاگ کمک کنید .


آهسته بیا، آهسته برو که گربه ...

امان از دست این گربه و موش که هیچ کجا دست از سر ما بر نمی دارند؛ نه در ادبیات؛ نه در سیاست، نه در فرهنگ و ... مثل «موش تو سوراخ نمی رفت؛ جارو به دمش می بست» که در امور اجتماعی برای خودش علاقه مندانی دارد یا «توی کارها موش می دونه» که در سیاست عده ای را به خود سرگرم نموده یا «با دعای گربه سیاه بارون نمی یاد» که در اخلاق عرفان دست مایه عده ای از ظریفان و رندان است یا این که «گربه دستش به گوشت نمی رسه، می گه بو می ده» یا این که «بازی، بازی موش و گربه است» و یا این که جماعتی پا را از این هم فراتر گذاشته و به انگیزه گربه ها پرداخته اند و گربه را در دایره تکلیف و جزا و پاداش هم وارد کرده اند و گفته اند: «گربه به خاطر رضای خدا دنبال موش نمی دود».

صرف نظر از نیت گربه و دویدن وی و دنبال کردن موش یا بستن جارو به دم یا بازی با موش و یا این که اصولاً گربه دست دارد یا نه و یا اگر دارد، به موش می رسد یا نمی رسد و یا این که از دعای گربه سیاه بارون می یاد یا تگرگ ... باید گفت که این گربه و موش، جایگاه رفیعی را در ادبیات و گفتمان عوام و خواص اشغال کرده اند؛ اما از همه عجیب تر و جالب تر، گفته جماعتی است که می گویند: آهسته بیا؛ آهسته برو که گربه شاخت نزنه که برای جناب گربه، شاخ قائل شده اند؛ یعنی جناب گربه ای را که از ما می گریزد، موجودی خشن و وحشی قلمداد کرده اند که شاخ می زند و باید از آن هراس داشت.

این ضرب المثل پس از گذشت سه دهه از انقلاب اسلامی، هنوز در نهادها و ادارات یک کشور اسلامی، جایگاه مخصوصی دارد؛ البته شاید هم به جا باشد؛ چون از دست این گربه دم بریده، همه کار برمی آید؛ اما این ضرب المثل، دارای بار منفی بسیاری است؛ یعنی این که انسان در کنار بی عدالتی ها، حق کشی ها و فسادهای رنگارنگ، فقط کلاه خود را بچسبد و به فکر منافع شخصی خویش باشد.

بعضی ها می گویند به ما چه؛ هرکس در گور خودش می خوابد یا دیگی که برای نمی جوشد ... و از همه غم انگیزتر این که این حرف در محیط های دانشگاهی هم زمزمه می شود؛ محیط هایی که باید محل آزاداندیشی، حقیقت جویی و واقع نگری و محل تولید علم و گفتمان باشند و در آنها الگوهای نمونه بشری، تربیت شده، به جامعه وارد شوند؛ آن هم با وجود قشری نخبه و جوان همچون دانشجو که آرمان گراست و کوچک ترین لکه سیاهی در صفحه سفید، او را حساس می کند و نگران می سازد. برای روشن شدن این گفتار، اشاره ای به ارزش علم در اسلام می کنیم. پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید: دانش، گنجینه است و کلید آن پرستش است. همچنین پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم بعد از ورود به مسجد و مشاهده دو گروه عابدان و عالمان و علم اندوزان به حلقه بحث وارد شد و یا ده ها و صدها حدیثی که درباره اهمیت علم وارد شده، به اهمیت علم اندوزی از گهواره تا گور اشاره می کنند.

بنابراین، دانش اندوزی در اسلام، بسیار اهمیت دارد و دانشگاه، اهمیت بسیار زیادی دارد که اصلاح آن، اصلاح جامعه و فساد آن، فساد جامعه می باشد و به گفته رهبر کبیر انقلاب اسلامی «دانشگاه، مبداء همه تحولات است». این یک روی سکه است؛ اما روی دیگر سکه، بحث نقادی و نقدپذیری در دانشگاه و این که در یک دانشگاه اسلامی و محیط علمی، وظیفه و تکلیف ما چیست و اصولاً در اسلام، نقد چه جایگاهی دارد.

امام علی علیه السلام در نامه ای به مالک اشتر می نویسد: برای ارباب رجوع، وقتی مقرر کن و خود شخصا به گرفتاری های آنها رسیدگی کن و برای آن موضوع، مجلس عمومی تشکیل بده و در آن مجلس، برای خدایت که تو را آفریده و این مقام به تو داده، فروتنی کن و در این موقع، ارتش و پاسبانان و مأموران را از جلو چشم مردم دور کن؛ تا بدون پروا و هراس، با تو سخن بگویند؛ زیرا مکرر از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم شنیدم که می فرمود: «هرگز ملتی به قداست و پاکی نخواهد رسید؛ مگر آن که در میان آنها حق ضعیفان از توان گران و نیرومندان بدون لکنت و پروا، گرفته شود».

آری، در اسلام، حاکم خادم مردم است. بارها و بارها امیرالمؤمنین، علی علیه السلام مردم را دعوت به نصیحت خویش می کند و می خواهد که بی پرده بر حاکمان حکومت اسلامی نظارت داشته باشند و ابوذروار در برابر انحرافات ایستادگی کنند. در محیط دانشگاه، دانشجو را باید با اسلام واقعی آشنا کرد؛ تا او سرگرم ظواهر کاذب نشود.

استبداد رأی در دانشگاه و عدم توجه به خواست و نیاز های دانشجویان، همیشه باعث بدبینی دانشگاهیان و ایجاد زمینه برای سوء استفاده های سیاسی دشمن می شود. آگاهی، حق دانشجوست و دانشجو باید بداند در اطراف او چه می گذرد. متأسفانه برخی از مسئولان تعریفی بسیار سطحی از دانشجو دارند. دانشجوی نمونه از نظر آنان، کسی است که باید سرش در لاک خودش باشد؛ آرام بیاید و آرام برود و به امور صنفی خویش بی توجه باشد؛ چه برسد به امور سیاسی. غذا چه بی نمک باشد و چه شور، کلاس ها برگزار شود یا نشود، استاد بیاید یا نیاید، خوابگاه خوب یا بد باشد، به او ربطی نداشته باشد و اگر کسی اعتراض کند، چه بسا عامل بیگانه و اخلال کننده در نظم دانشگاه باشد و یا حتی مخالف نظام تلقی گردد. متاسفانه تصور برخی از مسئولین، چنین است و دانشجو نیز گاهی به اشتباه، آن را از سیاست های نظام تلقی می کند و یا حتی به اسلام بدبین می شود؛ اما اگر به دیدگاه های حضرت امام خمینی و یا مقام معظم رهبری سری بزنیم، می فهمیم که این بزرگواران چه تصویری از دانشجو در محیط دانشگاهی ترسیم کرده اند. دانشجو باید در محیط دانشگاه، در امور سیاسی دخالت کند و نسبت به امور، حساس باشد و به گفته مقام معظم رهبری «خدا لعنت کند دست هایی که نمی گذارند دانشجویان ما سیاسی باشند.... دانشجویان بایستی سیاسی شوند؛ یعنی فهم سیاسی پیدا کنند. فهم سیاسی، غیر از سیاست کاری است؛ غیر از دستخوش جریان های سیاسی شدن است. اتفاقاً فهم سیاسی، موجب می شود که آدم، دستخوش جریان های سیاسی نشود. من این را می خواهم».1

وی با صبر و تحمل و به طور دقیق، به روحیه دانشجو نظر داشته، این گونه به توصیف جنبش دانشجویی می پردازد: جنبش دانشجویی یا به همان تعبیر درست تر، بیداری دانشجویی، خصوصیاتی دارد؛

خصوصیت اول، آرمان گرایی است؛ در مقابل مصلحت گرایی. خصوصیت دوم، صدق و صفا و خلوص است. خصوصیت سوم، آزادی و رهایی از بستگی های گوناگون حزبی و سیاسی و امثال اینهاست.

چهارمین خصوصیت این حرکت، مبتنی بر اشخاص نبودن است. پنجمین خصوصیت بسیار مهم جنبش دانشجویی، این است که در مقابل مظاهری که از نظر فطرت انسانی زشت است، مثل ظلم، زورگویی، تبعیض، بی عدالتی، تقلب، دورویی، نفاق، حساسیتی منفی دارد و آن را دفع می کند.

ششمین خصوصیت این حرکت دانشجویی و این پدیده ذاتی محیط دانشگاه ها، این است که در این حرکت، فقط احساسات حکومت نمی کند؛ بلکه ضمن این که احساسات است، منطق و تفکر و بینش و تحصیل و میل به فهمیدن و تدقیق هم در آن وجود دارد؛ البته شدت و ضعف دارد.

با مطالعه دیدگاه های مقام معظم رهبری، روشن می شود که نظام اسلامی، خود حامی دانشجو و خواستار در صحنه بودن دانشجوست؛ چیزی که متأسفانه در رادیوها و نشریات بیگانه، عکس آن گفته می شود و برخی از مسئولین ناآگاه و کج سلیقه ما عملکرد بد خود و برخی از دانشجویان با افراط ها و تفریط های خود، به تقویت این ایده می پردازند.

پی نوشت:

1. مقام معظم رهبری، 27/6/78
 



نوشته شده توسط فتاح زاده در چهار شنبه 9 اسفند 1391


فرازهایی سودمند درباره یاران امام حسین (ع)

سرهای مطهر همه دل دادگان و یاران حسین علیه السلام پس از شهادت آنان در کربلا، از پیکر جدا و همراه با اسیران [به کوفه و شام] حمل شد؛ جز سر مقدس عبدالله بن حسین، کودک شیرخوار آن حضرت.

••

در کربلا، هفت پدر و پسر در رکاب اباعبدالله الحسین علیه السلام شربت شهادت نوشیدند که عبارت بودند از:

1. علی بن حسین (علی اکبر)

2. عبدالله بن حسین (کودک شیرخوار).

3. عمروبن جناده.

4. عبیدالله بن یزید بن ثبیط عبدی.

5. عبدالله بن یزید بن ثبیط عبدی.

6. مجمع بن عائذ.

7. عبدالرحمان بن مسعود.

در کربلا دو تن در رکاب امام حسین علیه السلام به شهادت رسیدند که پدرشان در کوفه به شهادت رسیده بود و آنان،

محمد و عبدالله، فرزندان مسلم بودند که پدر بزرگوارشان مسلم بن عقیل در کوفه به فیض شهادت نایل گشت.

در رکاب امام حسین علیه السلام یک تن به شهادت رسید که پدرش در صفین در رکاب امیرالمؤمنین علیه السلام به شهادت رسید و او عمار بن حسان طایی بود. عمار در کربلا به همراه امام حسین علیه السلام شهد شهادت نوشید و حسان در جنگ صفین، در رکاب امیرالمؤمنین علیه السلام به شهادت رسیده بود.

••

در سرزمین کربلا، نه تن به شهادت رسیدند که مادرانشان در خیمه، نظاره گر آنان بودند که عبارت بودند از:

1. عبدالله بن حسین ( کودک شیرخوار) که مادرش رباب، هنگام شهادت فرزند، به او می نگریست.

2. عون بن عبدالله بن جعفر که مادرش حضرت زینب، عقیله بنی هاشم، نظاره گر شهادت او بود.

3. قاسم بن حسن که مادرش رمله، ناظر شهادت وی بود.

4. عبدالله بن حسن که مادرش دختر بجلی، شهادت فرزند را نظاره گر بود.

5. عبدالله بن مسلم که مادرش رقیه، دختر علی علیه السلام، نظاره گر شهادت فرزند بود.

6. محمد بن ابوسعید بن عقیل که مادرش به او می نگریست؛ در حالی که وحشت زده عمود خیمه را گرفته بود و فردی به نام لقیط یا هانی، او را پیش چشمان مادر، به شهادت رساند.

7. عمروبن جناده که مادر وی او را به جنگ فرمان داد و شهادتش را به چشم خود دید.

8. عبدالله کلبی که بنابر نقل طاووسی،1 مادرش وی را به نبرد تشویق می کرد و نظاره گر او بود.

9. علی بن حسین علیه السلام که در بعضی روایات آمده که مادر او لیلی،2 در خیمه، برای فرزندش دعا می کرد و پاره پاره شدن پیکر نازنین او را با چشم خود نظاره گر بود.

••

امام حسین علیه السلام روز عاشورا، پیاده بر بالین هفت تن از افراد مورد علاقه و یاران شهیدش حضور یافت که عبارت بودند از:

1. مسلم بن عوسجه؛ زمانی که مسلم به شهادت رسید، حضرت به اتفاق حبیب بن مظهر، پیاده بر بالین او حاضر شد و به او فرمود: «رحمک الله یا مسلم ...»!

2. حر بن یزید ریاحی: آن گاه که وی به فیض شهادت نایل گشت، امام حسین علیه السلام بر بالین او حضور یافت و فرمود: «انت حر کما سمتک امک ...»!

3. واضح رومی یا اسلم ترک؛ وقتی او به درجه شهادت نایل آمد، امام علیه السلام پیاده بر بالین او آمد و او را در آغوش گرفت و گونه بر گونه اش نهاد.

4. جون بن حوی؛ زمانی که وی به شهادت رسید، امام حسین علیه السلام بر بالین او حاضر شد و فرمود: «اللهم بیض وجهه ...».

5. عباس بن علی علیه السلام؛ هنگامی که آن بزرگوار به درجه رفیع شهادت نایل گشت، اباعبدالله الحسین علیه السلام پیاده بر بالین وی حضور یافت و کنارش نشست و به او فرمود: «الان انکسر ظهری ...».

6. علی بن الحسین علیه السلام؛ آن گاه که وی شربت شهادت نوشد، امام علیه السلام پیاده بر بالینش حاضر شد و فرمود: «... علی الدنیا بعدک العفا».

7. قاسم بن حسن؛ آن گاه که وی به درجه رفیع شهادت نایل گشت، امام علیه السلام پیاده بر بالین او آمد و فرمود: «بعدا لقوم قتلوک ...».

••

اعضای بدن سه تن از افراد مورد علاقه و یاران اباعبدالله الحسین علیه السلام، در نبرد روز عاشورا، از بدن جدا شد که عبارت بودند از:

1. عباس بن علی علیه السلام که نخست دست راست و سپس دست چپ و آن گاه سر مقدسش از پیکر جدا شد.

2. علی بن حسین علیه السلام که ضربتی بر سر مبارک او فرود آمد و سپس بدن نازنینش با شمشیر، پاره پاره شد.

3. عبدالرحمان بن عمیر که در جنگ تن به تن با سالم و یسار، نخست دست و سپس ساق پا و آن گاه سر او از بدن جدا و به سمت امام حسین علیه السلام پرتاب شد.

و) در درکاب امام حسین علیه السلام در کربلا، یک بانو به شهادت رسید و او «ام وهب نمری قاسطی»، همسر عبدالله بن عمیر کلبی بود. این بانو بالای سر شهید خود آمد و گفت: از خدایی که بهشت را روزی تو گردانده، می خواهم که مرا نیز در جوار تو قرار دهد. در این هنگام، رستم، غلام شمر، با ضربت گرزی، وی را به شهادت رساند.3

پی نوشت:

1. لهوف، ص 161.

2. وی لیلی دختر ابومره بن عروه بن مسعود ثقفی است. در زمینه حضور این بانو در حادثه کربلا، میان تاریخ نگاران و مقاتل نویسان اختلاف است و ظاهر این است که وی در آن عرصه حضور نداشته است.

3. محمدبن طاهر سماوی، ابصارالعین فی انصار الحسین (سلحشوران طف)، ترجمه عباس جلالی، ص 266 – 279.
 



نوشته شده توسط فتاح زاده در چهار شنبه 9 اسفند 1391


همه چيز درباره 313 نفر؛ ياران امام زمان (عج)

 آيا با 313 نفر مي توان در جنگ پيروز شد؟ البته قيام امام زمان (عج) يک قيام ويژه است که نمي توان درباره جزييات آن به راحتي قضاوت کرد. در عين حال بنا نيست همه ياران حضرت تنها همين 313 نفر باشند.
در روايات درباره ياران حضرت، چند عدد بيان شده است. در برخي روايات به 313 نفر و در برخي روايات ديگر، به ده هزار نفر اشاره شده است.
ابوبصير از امام صادق (ع) نقل مي کند که حضرت فرمود: «تا حلقه کامل نگردد، قائم خروج نمي کند. گفتم کامل شدن حلقه به چند نفر است: فرمود: ده هزار نفر». (2)
در برخي روايات ديگر نيز به دوازده تا پانزده هزار نفر اشاره شده است. امام علي (ع) فرمود: «مهدي ميان دوازده تا پانزده هزار ياور قيام خواهد کرد». (3)
در برخي روايات ديگر به توده هاي انبوهي اشاره شده که از نقاط گوناگون جهان، به ويژه مشرق زمين به ياري امام مي شتابند. (4)
از مجموع اين روايات مي توان به اين جمع بندي رسيد که فرماندهان اصلي و مهم ترين ياران حضرت مهدي (عج) همان 313 نفر هستند، ولي در رده هاي بعدي، ده تا پانزده هزار نفر جزو ياران خاص حضرت هستند و در نگاهي کلي، هزاران، بلکه ميليون ها سرباز در اين قيام حضور دارند.
در برخي روايات هم به تکميل ياران حضرت اشاره شده است. امام صادق (عج) فرمود: «سيصد و سيزده نفر با او بيعت مي کنند. او تا هنگام کامل شدن ده هزار نفر در مکه اقامت کرده، سپس رهسپار مدينه مي شود». (5)


اين 313 نفر اهل کجا هستند؟
در اين باره نمي توان به طور قطع و يقين سخن گفت، ولي از روايات به دست مي آيد که اين افراد از مناطق گوناگون عالم هستند و از نظر معنوي، برترين و کامل ترين افراد زمان خود به شمار مي آيند که به محض شنيدن نداي امام زمان (عج) در مکه، به سرعت خود را به آن حضرت مي رسانند.
از آنجا که اين افراد، فرماندهي قيام حضرت در مناطق گوناگون را بر عهده خواهند داشت، به طور طبيعي، از مناطق مختلف عالم و شهرهاي متفاوت خواهند بود.
در روايات آمده که در آغاز 45 تن از نُه قبيله و شهرهاي مختلف نزد حضرت گرد مي آيند، سپس به اين عده افزوده مي شود و از شهرهاي مختلف و دوردست ياران حضرت با سرعت ويژه اي به سوي حضرت رهسپار مي شوند و دور حضرت حلقه مي زنند، در حالي که برخي از آن ها حتي هم ديگر را نمي شناسند.
در منابع ديني از بيش از هشتاد شهر و ديار نام برده شده که اين عده (313 نفر) از آن شهرها هستند؛ شهرهايي مانند قم، کوفه، طالقان، گرگان، طبرتان، طرابلس، بيروت، دمشق، ري، فلسطين، قزوين، شيراز، ديلمان، بصره، اهواز و کرمان. (6)

اين 313 نفر از نظر سن و جنسيت و نژاد چگونه اند؟
آن چه در حلقه ياران حضرت مهدي (عج) مهم است، ايمان و تقوا و قابليت همراهي در قيام جهاني حضرت است، نه چيزي ديگر و به همين خاطر در اين جمع ويژه، نه سن و سالم و مقام، موضوعيت دارد، نه جنسيت افرا و نه نژاد و رنگ و مليت.
در بعضي روايات آمده که زنان تعدادي از ياران امام زمان (عج) را تشکيل مي دهند. امام باقر (ع) فرمود: «سوگند به خدا، سيصد و چند نفر بدون وعده پيش گرد مي آيند که در ميان آنان پنجاه زن است». (7)
وجود زنان در ميان ياران خاص و وزيران حضرت مهدي (عج) نشانه جايگاه والاي زنان در انقلاب جهاني حضرت است. هم چنين ياران حضرت از صنف و نژاد ويژه اي نيستند، بلکه از گروه ها و نژادهاي گوناگون و از سراسر جهان هستند. چنان که از روايات به دست مي آيد، اکثريت قريب به اتفاق ياران امام زمان (عج) را جوانان تشکيل مي دهند.
امام علي (ع) فرمود: «ياران مهدي (عج) جزو جوانان اند و پير و کهن سال در ميان آنان وجود ندارد، جز تعداد اندکي». (8)
البته در اين که مقصود از جوان بودن در اين روايت چيست، دقيقاً نمي توان اظهار نظر کرد. شايد مقصود از جوان بودن آن است که ياران حضرت از نظر روحيه و قدرت و توان جوان هستند، ولي احتمال اين که منظور از ياران جوان، سن کم آنان باشد، بسيار زياد است. در مجموع مي توان گفت بيشتر ياران حضرت مهدي (عج)، جوان و نيرومندند.

پي‌نوشت ها :

1. کمال الدين و تمام النعمه، ج2، ص 672.
2. کتاب الغيبه، ص 307.
3. اعلام والفتن، ص 65.
4. بحار الانوار، ج 51، ص 316.
5. ارشاد مفيد، ج 2، ص 383.
6. اعيان الشيعه، ج 2، ص 84.
7. بحار الانوار، ج 52، ص 223.
8. همان، ج 53، ص 334.

گردآوري: گروه اينترنتي تاجريان
منبع:انتظار نوجوان شماره
 



نوشته شده توسط فتاح زاده در چهار شنبه 9 اسفند 1391


:: دهه فجر
:: برادر یادت با ماست..
:: خدا قوت...اجرتان با آقا اباعبدالله (ع)
:: لبیک یا خامنه ای...
:: کربلایی دیگر در راه است....
:: خدا را شکر ... محرم نزدیکه
:: داعش...
:: حمله داعش به کربلا / اولین اقدام ارتش عراق در موصل ناکام ماند
:: دوری از گناه..
:: یامهدی تبریک...
:: محرم92
:: یازهرا.....
:: پیامک شهادت امام رضا (ع)
:: پیامک رحلت پیامبر اکرم (ص)
:: رحلت پيامبر اكرم(ص)
:: اربعین
:: مداحی ای دل ای دل ای روزگار
:: اگه خدا مدد کنه...





··••●یا لثارات الحسین●••·· باسلام‍‍! منتظر کمکهای سبز شما هستیم...اجرتان با آقا ابا عبدالله.. کمکهای مالی خود را به شماره حساب زیر واریز کنید : 4190209521 بهرام انصاری امور مالی هیئت تعزیه عاشقان اباعبدالله یاعلی التماس دعا




:: بهمن 1398;
:: مهر 1395;
:: آبان 1393;
:: شهريور 1393;
:: خرداد 1393;
:: ارديبهشت 1393;
:: فروردين 1393;
:: دی 1392;
:: آذر 1392;
:: شهريور 1392;
:: مرداد 1392;
:: تير 1392;
:: خرداد 1392;
:: ارديبهشت 1392;
:: فروردين 1392;
:: اسفند 1391;
:: بهمن 1391;
:: دی 1391;
:: آذر 1391;

آبر برچسب ها

اربعین , حدیث , اداب , حدیث درمورد تسبیح حضرت فاطمه , تسلیت , قیام عاشورا , روزشماررمحم , عکس متحرک , زنان , حضرت عباس , استقبال , خداحافظ محرم , روز شمار محرم , اربعین حسینی , جملات ,

صفحه نخست | ايميل ما | آرشیو مطالب | لينك آر اس اس | عناوین مطالب وبلاگ |پروفایل مدیر وبلاگ | طراح قالب

Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by yahossain139